کاظم کلانتری | شهرآرانیوز؛ دو توپ بیلیارد را تصور کنید؛ یکی سفید و دیگری سیاه. وقتی توپ سفید بهسمت توپ سیاه حرکت میکند در امتداد زمان (رو به جلو) فقط یک احتمال وجود دارد: برخورد توپ سفید به توپ سیاه. اما برای فیلمِ برخورد این توپها دو احتمال هست؛ اول اینکه فیلم رو به جلو برود؛ در اینصورت توپ سیاه به توپ سفید برخورد میکند و احتمال دوم این است که فیلم به عقب برگردد و در این صورت توپ سفید است که به توپ سیاه میخورد. اینگونه آغاز میتواند همان پایان باشد و گذشته همان آینده.
* این مطلب هیچکدام از بخشهای مهم و جزئیات داستانِ سه فصل سریال را فاش نمیکند*
تریلر فصل سوم سریال Dark (تاریک)
هسته اصلی سریال ارجینال و آلمانی «نتفلیکس»، زمان و یا بهتر بگوییم فضا-زمان است. پس اگر از من بپرسید «سریال «تاریک» درباره چیست؟» پاسخم چیزی جز پاسخ آگوستین قدیس به پرسش ماهیت زمان نیست: «زمان واقعا چیست؟ اگر کسی این را از من نپرسد میدانم، اگر کسی بپرسد و بخواهم توضیح بدهم دیگر نمیدانم.» اما میتوانم بگویم همانطور که نظریه نسبیت اینشتین تمام برداشت ما از فضا و زمان را تغییر داد و مهمترین تعریف از زمان را مطرح کرد، سریال «تاریک» بسطدادن این نظریه به نسبتِ بین اشخاص با یکدیگر (شجره خانوادگی چهار خانواده و اصل و ریشه آنها) و حتی نسبتِ شخص با گذشتهاش و آیندهاش است، طوری که دیگر این مقاطع زمانی معنیشان را از دست میدهند.
بیشتر بخوانید: ایده مهمترین فیلمهای سفر در زمان از کجا به ذهن سازندگانشان رسیده است؟
وجه دیگری از نظریه نسبیت این است که زمان برای هر فرد متفاوت است و حرکت، زمان را کشدار میکند؛ یعنی زیادشدن فاصله بین یک تیک و یک تاک ساعت. «هلگل» را در نظر بگیرید که در سه خط زمانی داستان حضور دارد. آینده او مدام از اتفاقی که خواهد افتاد میگوید و از آن هراسان است. عجله و شتاب او برای تغییر سرنوشت با مدام «تیکتاک»گفتنش به جایی میرسد که برای نجات همهچیز و همهکس به گذشتهاش سفر میکند. گذشته او ثابت است. اینکه او مدام در حال حرکت و شتاب است زمان را برایش به شکل استعاری کشدار میکند و از طرفی گذشتهاش را کوچک. کودکی او مدام تکرار میشود و در مقابلِ پیریاش قرار میگیرد. گذشته و آینده برای او معنا دارد اما همین دو مقطع برای شخصی دیگر کاملا متفاوت است. گذشته او آینده فرد دیگری است و آینده او گذشته شخصی دیگر. این عدمقطعیت برای اتاقک زیرزمینیای که نوح برای امتحان ماشین زمان استفاده میکند نیز بهشکلی دیگر نمادی از نامتعینبودن فضا- زمان است. جایی که برای فردی قتلگاه است و برای فردی دیگر پناهگاه؛ فردی از آن به گذشته میرود و فردی دیگر به آینده. ماشین زمان برای نوح کشتی نجات است و برای کسی دیگر ماشین کشتار؛ برای کسی آغاز است و برای کسی دیگر پایان؛ اما ایده محوری چیز دیگری است: برگشت همهچیز به خودش در یک چرخه تاریک و دایرهای نامتناهی یا بهعبارت دیگر بازی با این مفهوم: آینده و گذشته، مرگ و زندگی، آغاز و پایان همه یکی هستند.
بیشتر بخوانید: درباره هزارتوی دیدالوس در سریال Dark (تاریک)
- فصل سوم سریال dark امروز (27 ژوئن) از «نتفلیکس» پخش شده است
- نتفلیکس همه هشتقسمت این سریال را یکباره منتشر کرده است
- فصل سوم dark آخرین فصل این سریال است
Dark (تاریک) سریال علمی-تخیلی و هیجانانگیز «نتفلیکس» دقیقا در همان روزی منتشر شد که بسیاری از طرفداران آن را پیشبینی کرده بودند: روز آخرالزمان. سازندگان در دو فصل ابتدایی -حتی زمانیهایی که با روشهای گیجکننده و فریبنده به کنکاش درباره بسیاری از جنبههای سفر در زمان میپرداختند- از مطرحکردن بحثهایی درباره جهانهای موازی خودداری میکردند، اما انگار در فصل سوم قضیه کمی متفاوت شده است. اخیل آروا، منتقد Gadgets360، در نقدش نوشته است:
«جهان داستانی سریال در فصل سوم، به یک داستان چندجهانی(جهانهای موازی) تبدیل شده است و این داستان طبق قوانین سرنوشت بارها با نسخههای قدیمیتر و آگاهتر مسافران زمانش حمایت میشود. همانطور که انتظار داریم این غافلگیریها در بیشتر فصل سوم وجود دارد اما این موارد به کمک پیچوخمهای بازیگوشانه سازندگان در اواخر سریال بهطرز عجیبی افزایش پیدا میکند. شاید این تلاش سازندگان باشد که میخواهند به مخاطبان و طرفداران با تئوریهای بیپایان خود رودست بزنند اما با این کار فصل سوم سریال غافلگیریهایش را به منطق درونیاش ترجیح داده است.»
انگار فصل سوم سریال درام و علمی-تخیلی Dark داستانش را با سبکی وسوسهانگیز پایان میدهد. پاتریک کرمونا درباره غافلگیریهای فصل سوم گفته است:
«خیلی خوب است که سریال در ساخت یک جهان ویژه به استادی رسید است اما تمام اینها به باد میرفت اگر داستان را به سبکی تماشایی و خاص تمام نمیکرد. دیگر من در اینباره نگرانیای ندارم چون نهتنها فصل سوم این سریال به خوبیِ دو فصل ابتداییاش است بلکه این سریال را به صدر بهترین سریالهای نتفلیکس میآورد. حالا بهطور قطع میتوان گفت سازندگان سریال کاملا میدانستهاند چیزی که میسازند یک سهگانه خواهد بود.»
«فصل نهایی سریال Dark پیچیده، درخشان و بیشازحد عاشق هرج و مرج است تا هر آنچه را که میتواند درباره مضامینی مثل سرنوشت و مرگ ارائه دهد. سریال میخواهد عمیق باشد، اما سازندگان آن از آنچه انجام دادهاند پشیمان نخواهند شد، زیرا آنها هر كاری را كه ممكن بوده انجام دادهاند.»
«سریال Dark با موفقیت در جایی که بیشتر سریالها در آن شکست میخورند، حرکت ظریف و متعادلش را در روایت داستان سفر در زمان حفظ میکند تا به پایانی هیجانانگیز برسد... این سریال با وجود تمام ابهامهایش خودش را بهعنوان هیجانانگیزترین سهگانه علمیتخیلیای که تابهحال در تلویزیون ساخته شده در بالاترین جایگاه قرار میدهد.»
آنچه که از اولینواکنشها به فصل سوم Dark میتوان فهمید این است که قسمتهای پایانی این سریال یک شاهکار زیبا و پیچیده از آب درآمده است. دانیل هارت واکنشش به فصل سوم را اینگونه آغاز کرده است:
«الان که دارم این متن را مینویسم دقیقا نمیدانم چه چیزی باید بگویم. گاهی اوقات نمیتوان موفقیت و زیبایی یک فیلم یا یک سریال را با کلمات بیان کرد. فصل سوم سریال دارک انعکاس یک کار سخت است؛ بالاتر از آن بهنظم درآوردن یک طرح داستانی پیچیده. فصل سه همچنین این نکته را اثبات میکند که بعضی اوقات خیلیچیزهای خوب را میتوان خراب کرد. فصل سه برای تحمل پیچیدگی این داستان کافی است. فصلهای بعدی میتوانست کل زحمات سازندگان را نابود کند.
سریال اصلا نمیخواهد با پایانش خودنمایی کند. سریال تا انتهای داستان واقعی میماند ... فصل سوم مستحق تمام تمجیدهایی است که از آن خواهد شد؛ اما ذکر این نکته ضروری است که کلیت Dark دلیل موفقیتش است؛ بدون فصلهای عالی ۱ و ۲ فصل ۳ نمیتوانست با چنین مهارت و صبری به پایان برسد. فصل سوم سریال Dark از هرجهت و بهمعنای واقعی زیبا و تاریک و پرتنش است. تصور اینکه سریالهای دیگر بتوانند به چنین دستاورد پیچیدهای دست پیدا کنند دشوار است.»
منتقد ایندیناسکپرس به برخی از حفرههای داستان اشاره کرده و درباره کلیت فصل سوم سریال نوشته است:
«شاید برخی ازحفرهها در فصل سوم سریال وجود داشته باشد، و آنها کمی به داستان ضربه بزنند، اما باید اعتراف کنم که این ایرادات درمقابل پایان عالی این سریال به حساب نمیآیند.»
فصل آخر سریال Dark «نتفلیکس» نمونهای استادانه از داستانپردازی هیجانانگیز و احساسی است. سازندگان سریال یک پایان درخشان که به هماناندازه رضاتبخش و عاطفی است فراهم کردهاند. این همان چیزی است که هر طرفداری برای پایان سریال موردعلاقهاش امید دارد. منتقد دیگری درباره فصل سوم نوشته است:
«برای دیدن فصل سوم باید تمرکز و دقت بیشتری داشته باشیم. اگر فکر می کنید فصل اول و دوم ذهن شما را به چالش کشیده است آنچه در آن دو فصل دیده اید درمقابل فصل سه هیچ است.»
پرهلاد شریاری، منتقد firstpos، سریال را مسیر جدیدی در داستانهای سفر در زمان دانسته است:
فصل سه، توانایی ما را در پیگیری روایت با حقههای بیشتری به چالش میکشد، زیرا جهانهای موازی هم به داستان اضافه شدهاند و حالا با گرهخوردن چند واقعیت شخصیتها باید این گرهها را باز کنند. برای اینکه واقعاً از تجربه تماشای Dark لذت ببرید، باید مثل یک کارآگاه به دنبال این باشید که در شهر «ویندن» چه کسی در چه زمانی کجاست.
بدون شک سریال Dark یک تجربه روایی بلندپروازانه است که ابعاد ناگفتهای از قدرت داستانها را یادآوری میکند. این سریال مانند فیلم «آغازگر» و «سرنوشت»، درک ما از داستانپردازی به چالش میکشد و در عین حال میتواند مسیر جدیدی در داستانهای سفر در زمان و موضوعاتی مثل سرنوشت باشد.»
«فقط سه قسمت اول فصل سه را نگاه کردهام و الان میتوانم بوی دودی را که از مغرم بلند شده احساس کنم.»
«وسیع، ماهرانه، تحسینبرانگیز؛ یکی از بهترین درامهای سفر در زمان با پایانی حیرتانگیز.»